باریک بین. تیزفهم. هوشمند. باتمییز. دقیق. (ناظم الاطباء). باریک بین (لغت محلی شوشتر). کنایه از باریک بین و نکته دان. (آنندراج). عاقبت اندیش: با عدوی خرد مشو خردکین خرد شوی گر نشوی خرده بین. نظامی. چنین فتنه ای را که شد گرم کین اگر خرده بینی بخردی مبین. نظامی. بفکر معنی نازک چو مو شدم باریک چه غم ز موی شکافان خرده بین دارم. صائب. ، عیب بین. (ناظم الاطباء) : عزب را نکوهش کند خرده بین که میرنجد از خفت وخیزش زمین. سعدی (بوستان). خرده بیناننددر عالم بسی واقفند از کار و بار هر کسی. شیخ بهائی. - خرد خرده بین، عقل نکته سنج. عقل نکته بین
باریک بین. تیزفهم. هوشمند. باتمییز. دقیق. (ناظم الاطباء). باریک بین (لغت محلی شوشتر). کنایه از باریک بین و نکته دان. (آنندراج). عاقبت اندیش: با عدوی خرد مشو خردکین خرد شوی گر نشوی خرده بین. نظامی. چنین فتنه ای را که شد گرم کین اگر خرده بینی بخردی مبین. نظامی. بفکر معنی نازک چو مو شدم باریک چه غم ز موی شکافان خرده بین دارم. صائب. ، عیب بین. (ناظم الاطباء) : عزب را نکوهش کند خرده بین که میرنجد از خفت وخیزش زمین. سعدی (بوستان). خرده بیناننددر عالم بسی واقفند از کار و بار هر کسی. شیخ بهائی. - خرد خرده بین، عقل نکته سنج. عقل نکته بین
بینا. دانا. (فرهنگ فارسی معین). پاک نظر و بینا. (ناظم الاطباء) : اشعار زهد و پند بسی گفته ست آن تیره چشم شاعر روشن بین. ناصرخسرو. در دلم تا بسحرگاه شب دوشین هیچ نارامید این خاطر روشن بین. ناصرخسرو. مبارزی که مر او را بروز بار و مصاف هرآنکه دید ببیند بچشم روشن بین. سوزنی. تو آفتاب مبینی برای روشن بین که هست رای ترا بنده آفتاب مبین. سوزنی. مصلحت بود اختیاررای روشن بین او زیردستان را سخن گفتن نشاید جز بلین. سعدی. هر غباری کز سم اسپش بگردون بر شود دولت آنرا توتیای چشم روشن بین کند. ؟ (از آنندراج). ، روشنفکر. (فرهنگ فارسی معین)
بینا. دانا. (فرهنگ فارسی معین). پاک نظر و بینا. (ناظم الاطباء) : اشعار زهد و پند بسی گفته ست آن تیره چشم شاعر روشن بین. ناصرخسرو. در دلم تا بسحرگاه شب دوشین هیچ نارامید این خاطر روشن بین. ناصرخسرو. مبارزی که مر او را بروز بار و مصاف هرآنکه دید ببیند بچشم روشن بین. سوزنی. تو آفتاب مبینی برای روشن بین که هست رای ترا بنده آفتاب مبین. سوزنی. مصلحت بود اختیاررای روشن بین او زیردستان را سخن گفتن نشاید جز بلین. سعدی. هر غباری کز سم اسپش بگردون بر شود دولت آنرا توتیای چشم روشن بین کند. ؟ (از آنندراج). ، روشنفکر. (فرهنگ فارسی معین)
کوتاه بین. (فرهنگ فارسی معین). اندک بین. خردک نگرش. کوتاه نظر. کم بین. خرده نگرش. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نه بلند است به صورت که تو معلوم کنی که بلند از نظر مردم کوته بین است. سعدی. و رجوع به کوتاه بین شود
کوتاه بین. (فرهنگ فارسی معین). اندک بین. خردک نگرش. کوتاه نظر. کم بین. خرده نگرش. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نه بلند است به صورت که تو معلوم کنی که بلند از نظر مردم کوته بین است. سعدی. و رجوع به کوتاه بین شود
بند طویل صفاتی است که روده باریک را بجدار شکم وصل میکند غشائی است چین دار و ارتفاع چین ها از خط اتصال به جدار شکم بطرز جدار روده زیاد میشود به طوری که در خط اتصال 15 الی 18 سانتی متر است در صورتی که خط اتصال روده باریک معادل طول روده یعنی 5، 6 متر است. ماساریقا بند روده
بند طویل صفاتی است که روده باریک را بجدار شکم وصل میکند غشائی است چین دار و ارتفاع چین ها از خط اتصال به جدار شکم بطرز جدار روده زیاد میشود به طوری که در خط اتصال 15 الی 18 سانتی متر است در صورتی که خط اتصال روده باریک معادل طول روده یعنی 5، 6 متر است. ماساریقا بند روده